دوسال پیش و در همین حولوهوش زمانی، طالبان دوباره حکومت افغانستان را در دست گرفت. پس از آن و تا حالا، کمتر روزی را بدون شنیدن خبری دردآور از آن کشور گذراندیم. چه شد که همهی آن تلاشها برای استقرار دموکراسی در افغانستان شکست خورد؟ طالبان چگونه توانست با کمترین سختی، دوباره بازگردد؟ در گفتوگو با تقی اخلاقی نویسندهی رمان کابل ۱۴۰۰ که در سالهای منتهی به بازگشت طالبان، ساکن و شاغل در این کشور بوده، پیرامون این پرسشها گفتوگو کردم.
در این اپیزود سعی کردم شناخت و فهم خودم از مسالهی افغانستان را ورای آنچه با واسطه و از طریق رسانههای جمعی بهدست آوردم کامل کنم. فکر میکنم شنیدن این گفتوگو برای همهی ما نه فقط مفید که لازم است. همهمان به شناخت بهتر این همسایهی نزدیک و درک بهتر دردِ افغانستان و ریشههایش، نیاز داریم.
پادکست کارگاه کمک میکند که مسیر شغلی خود را حرفهای طی کنید و حوزهی منابع انسانی را بهتر بشناسید. با دنبال کردن کارگاه در کستباکس، اولین نفری باشید که از انتشار گفتگوی تازه مطلع میشوید. راهنمای استفاده از کست باکس
کابل ۱۴۰۰
پس حملهی آمریکا به افغانستان و استقرار دولت مرکزی، نهادهای بینالمللی مختلفی در این کشور شکل گرفتند. داستان رمان کابل ۱۴۰۰ در یکی از همین نهادها که توسط آلمانها تاسیس شده، میگذرد.
راوی باسواد است و زبان خارجه میداند، اما بهعنوان صفاکار یا همان نظافتچی در این موسسه مشغول بهکار شده. چرا که شغل دیگری برایش درکار نیست. تراژدی از همینجا آغاز میشود.
روای در موسسه و شهر میچرخد و هرآنچه میبیند و میشوند را روایت میکند. از زنی که در انفجاری دنبال تکههای بدن همسرش میگردد، از همکاری که از محل کار چند بسته کاغذ میدزدد و از همکاری آلمانی که در چند لحظه پیش از کشته شدن توسط طالبِ انتحاری، سفرهی دل باز میکند.
راوی قصهی کابل ۱۴۰۰ قضاوتگر نیست. او هرآنچه در اطرافش در جریان است، بازگو میکند. خرده روایتهایی که در انتها میتواند تصویری از حقیقت جاری در افغانستانِ سالهای منتهی به بازگشت طالبان را در دست خوانده قرار دهد و به او کمک کند که بفهمد چرا طالبان اینچنین آسان و بیدردسر بازگشت؟
کابل ۱۴۰۰ رمانی جذاب و پرکشش، خوشخوان و ساده است. در میان واژههای فارسی، تعدادی کلمات شیرین جاری در گویش افغانستانی نیز بهکار رفته که خواندن کتاب را خواستنیتر میکند. در انتهای این کتاب، فهرستی از این واژگان آمده که در انتها میبینید.
نسخهی الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طریق فیدیبو تهیه کنید. نسخهی چاپی این کتاب نیز از طریق سایت انتشارات برج، فروشگاههای شهر کتاب و سایر فروشگاههای آنلاین در دسترس است.
ما نژادپرستیم؟
اگر اهل تویتر باشید، جستهگریخته با نوشتههایی که ماهیتی «افغانستانیستیزانه» دارند، مواجه شدید. جای پنهان ساختن نیست که برخی کاربران، صراحتا با حضور شهروندان افغانستان در ایران مخالفاند و همزیستی با آنها را برنمیتابند. گفتوگو با چند دوست افغانستانی و شنیدن تجربههای غمانگیزشان در موقعیتهای مختلف در ایران، تا حدی، این تصویر را در ذهنم ایجاد کرد که وضعیت، محدود به روایتهای تویتری نیست و در سطح جامعه نیز، برخوردهای سلبی مشابه جریان دارد.
اما با اینوجود، میتوان به این «وضعیت» صفت نژادپرستانه داد و «ایرانیان» را نژادپرست خواند؟
بهنظرم آمد احتمالا پاسخ تقی اخلاقی به این پرسش میتواند شنیدنی باشد. کسیکه سالیانی در ایران زندگی کرده و حالا در کشور ثالثی، آلمان زندگی میکند. قیاس تجربهی حضور در کشور بهعنوان مهاجر و تجربهی حضور طولانیمدت او در ایران، در کنار نگاه صادق و صریحاش، پاسخی قابل تأمل را بههمراه داشت که شرح مختصرش ممکن نیست. پیشنهاد میکنم اگر دغدغهی این موضوع را با خود حمل میکنید، بخش دوم گفتوگوی این اپیزود را از دست ندهید.