ده سال پیش و در بهار سال ۱۳۹۳، شمارهی پنجاه مجلهی حرفه: هنرمند، پروندهای با موضوع مهاجرت منتشر کرد. موضوع آن ویژهنامه، که به مهاجرت هنرمندان و واکاوی تجربهشان از این پدیده اختصاص داشت، در این سالها همراه من بوده و هربار دوست یا آشنای هنردان و هنرمندی را یافتم که تن به مهاجرت داده، دربارهی تجربه و شکل مواجهاش پرسیدم. رام عضدی، دوستِ داستانباز و هنردان و پادکستساز و کنجکاوم را هم در مقابل این سوال گذاشتم و از او دربارهی تجربهی سهسالهاش از مهاجرت به لندن پرسیدم.
پادکست کارگاه کمک میکند که مسیر شغلی خود را حرفهای طی کنید و حوزهی منابع انسانی را بهتر بشناسید. با دنبال کردن کارگاه در کستباکس، اولین نفری باشید که از انتشار گفتگوی تازه مطلع میشوید. راهنمای استفاده از کست باکس
من رام عضدی را به واسطهی پادکستش، پادکست کنارش، شناختم. خود کنارش را هم به واسطهی پادکست کتابگرد پیدا کردم. او در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بوده که تصمیم میگیرد قید مهندسی را بزند و به ادبیات پناه ببرد. چند ماه بعد، سر کلاس درس «مطالعات تطبیقی ادبیات» در دانشگاهی در لندن مینشیند در مقطع کارشناسی ارشد فارغالتحصیل میشود.
در این گفتوگو هم دربارهی تجربهی رام عضدی از مهاجرت گپ زدیم و هم با رشتهاش، که گویا در دانشگاههای ایران مشابهاش نیست، صحبت کردیم.کمی هم به عالم پادکستها پرداختیم و مختصری هم دربارهی فرصتهای کاری هنرمندان صحبت کردیم.