شهریور سال ۱۴۰۱ سرآغاز وقوع رخدادهای بسیاری در ایران بود و از آن زمان تا حالا، تحولات اجتماعی-سیاسی گوناگونی را شاهد بودهایم. اعمال محدودیتهای فزاینده بر اینترنت و بهطور مشخص فیلترینگ اینستاگرام، کسبوکارهای خرد و کلان را با چالشهای تازهای مواجه کرد و بسیاری را از میان برداشت. حالا یکسال از آن زمان گذشته. با پشوتن پورپزشک دربارهی شیوهی اتخاذ آن تصمیم از سوی مسئولان گپ زدیم و پیرامون تاثیری که محدودیتهای اینترنت و فیلترینگ اینستاگرام بر کسبوکارهای اینترنتی و فروشگاههای اینستاگرامی گذاشته، صحبت کردیم.
پادکست کارگاه کمک میکند که مسیر شغلی خود را حرفهای طی کنید و حوزهی منابع انسانی را بهتر بشناسید. با دنبال کردن کارگاه در کستباکس، اولین نفری باشید که از انتشار گفتگوی تازه مطلع میشوید. راهنمای استفاده از کست باکس
پادرو: اینستاگرامریها در میان دستگاههای تکثیر!
نمیدانم از چه زمانی، اما حالا خیابان ایرانشهر مرکز فروش و تعمیر دستگاههای چاپ و تکثیر است. سرتاسر خیابان، پر از تابلوهای برندهایی همچون کنون، زیراکس، توشیبا و سایر نامهای شناختهشده در حوزهی ماشینهای اداریاند. جنبهی فرهنگی-تئاتری ایرانشهر به محاق رفته و کمتر میشود نشانهای از سالهای دور این محدوده یافت. حداقل در ابتدای ایرانشهر، از سمت انقلاب.
پادرو در جایی از این خیابان واقع شده، بسیار دورتر از محل استقرار استارتاپهای نامی کشور، جردن! با یک نگاه کلی به ساختمان پادرو میتوان فهمید که سنوسالی را از سر گذرانده، اما با وسواس و دقت، بازسازی و نونوار شده. نشان پادرو روی دیوار است و رنگولعاب مرتبط به برند نیز، با خوشسلیقگی و تناسب، بر نردهها نشسته.
با پشوتن چرخی در ساختمان زدیم. طبقهی اول همچون دفتر هر استارتاپ دیگری، یک اتاق بزرگ و مسطح است که در آن روز تعطیل، پر از صندلیهای خالی بود. یکی روی میزش گلدان داشت و یکی قاب عکسی. از آخرین باریکه در فضای فلت کار کردم، خیلی گذشته. راستش را بخواهید، اصلا هم دلم تنگ نشده.
در طبقهی دوم، یکی-دو اتاق جلسه و چند اتاق کوچک قرار داشت. برای آنها که مایلاند در سکوت و تنهایی کار کنند. در شرکت دیگری هم فضای مشابهی دیده بودم، اما نه به این تعداد. بهنظرم آمد که در بازسازی دفتر پادرو به ایجاد فضاهایی برای کارِ عمیق و متمرکز توجه ویژهای شده. دمشان گرم!
پشتبام پادرو، پتانسیل آنرا دارد که به یک کافهی دلباز تبدیل شود. پر است از گلدانهای بزرگ و میز و صندلیهای راحتی که اگر آفتاب یا باران نباشد، میشود ساعتها رویشان نشست. منظرهی پیرامون چندان جالب نیست، اما چه باک؟ همان چند گلدان و باد خنکی که در کار بود و سکوتِ نسبتا عجیبی که در آن محدوده کمیاب است، آن بام را برای هر گعده و رویدادی مناسب میکند. اولین رویداد گزارش سالانه پادرو هم همینجا برگزار شده.
درهی مرگ: تاثیر فیلترینگ اینستاگرام بر کسبوکارهای اینستاگرامی
پیش از آنکه پشوتن پورپزشک همراه با دیگر همبنیانگذارش بهفکر راهانداختن پادرو بیافتند، در مجموعهی اسنپ فعال بود و مدیریت عاملی بامیلو را بهعهده داشت. برندی که چندسال پیش، بهیکباره و دفعتی، فعالیتاش متوقف شد و جز یک بیانیهی کوتاه، توضیح بیشتری از دلایل اتمام فعالیتاش منتشر نشد.
بامیلو که به گفتهی پشوتن پورپزشک اولین مارکت پلیس ایرانی بود، هنوز هم در یاد بسیاری از آدمها مانده. برندی که در مقطعی، رقابتی تنگاتنگ با دیجیکالا در در پیش گرفت و در زمان حیاتاش سهم قابل توجهی از بازار را در اختیار داشت. بخش انتهایی صحبتم با پشوتن دربارهی بامیلو و تلاشهای مجموعهی اسنپ در ورود به این عرصه است. راستش را بخواهید، دلم میخواست که توضیح و اطلاعات دقیقتری از دلایل اسنپ برای بستن بامیلو بشنوم. اما خب، در اینخصوص، چیز دندانگیری دستام را نگرفت!
آنطور که پورپزشک گفت، ایدهی پادرو از دل تجاربش از بامیلو برآمده. مشکلات صنایع لجستیک و خردهفروشی در کنار هم، سنگبنای پادرو شدند و اساس ساختنِ کسبوکاری پیچیده و چندوجهی را پدید آوردند. پادرو حالا بیش از ۵۰.۰۰۰ کسبوکار مشتری دارد و با طیف نسبتا بزرگی از بازیگران صنعت حملونقل و لجستیک نیز همکار است.
پادرو به واسطهی تعامل بیواسطهاش با طیفی بزرگ و متنوعی از کسبوکارهای اینستاگرامی، تجربه و دادههای قابل اتکایی برای بحث پیرامون «تاثیر فیلترینگ بر کسبوکارهای خرد» دارد. همین موضوع، دستمایهی بخشی از گزارش سالانهی این برند شد که نسخهی کاملاش را می توانید از لینک زیر دریافت کنید.
در این گفتوگو تلاش کردم با چالشهای کسبوکار پادرو آشنا شوم و کمی بهتر و دقیقتر، فرصتها و موانع عرصهی تجارت الکترونیکی را بشناسم. فکر میکنیم شنیدن یا تماشای این اپیزود میتواند برای تمامی فعالان این عرصه، خصوصا کسانیکه قصد ورود و سرمایهگذاری در آنرا دارند، مفید و موثر باشد.