وضعیت محیط زیست ایران فاجعهآمیز است؟ این نخستین پرسش من از محمد درویش بود. کسیکه نامش با این حوزه گره خورده و بهتقریب، همهی زندگیاش حولِ کنشگری دربارهی محیط زیست ایران چرخیده. در پس این پرسش اما، سوالِ بزرگتری در ذهنم بود: سالهاست که فعالان محیط زیستی از وضعیتی نابسامان و بحرانی میگویند، اما انگار، آنچنان که باید، نتوانستهاند صاحب تاثیر باشند.
بخشِ نخستِ گفتوگوی من با دکتر محمد درویش به مروری کلی بر وضعیتِ محیط زیست ایران و جهان اختصاص یافت. از بیمها گفتند و از امیدها. هم از فرصتهای از دست رفته و هم از امکانهای باقیمانده. در دلِ همین بخش بود که مسالهی «نسبت» محمد درویش با آنکار که به آن مشغول است، ذهنم را درگیر کرد. که چه باعث میشود کسی، اینچنین و با همهی وجود، خود را در خدمتِ یک «غایت» ببینید و بداند؟
ذهن و زندگی محمد درویش با ایران و محیط زیستش پیوندِ عجیبی دارد. پیوندی که از تجارب زیستهاش نشأت گرفته و به فهم و تعریفی کمتر متداول از «معنای زندگی» بدل شده است.
بخش دومِ این گفتوگو، کنکاشی در جهانبینی ایشان شد. از شکلِ شکلگیری جهانبینیشان تا نگاهشان به زندگی، با همهی محدودیتها و دشواریهایش.
پیشتر گفتوگویی با بهروز نوری داشتم و در آن پیرامون کتابی که ترجمه کرده بود، اقتصاد شادکامی گپ زدیم. اگر به حوزهی محیط زیست و فعالیتهای پیرامون آن علاقه دارید، شنیدن آن اپیزود را نیز پیشنهاد میکنم.