مستندنگاری کار در ایران نام مجموعهای تازه از نشر اطراف است که در آن، همانطور که از عنوانش بر میآید، روایتهایی از دل نهادهای تجاری را بیرون میکشد و عرضه میکند. خاک کارخانه اولین کتاب از این مجموعه است که به قلم و با عکسهای شیوا خادمی داستانِ کارگردان کارخانهی چیتسازی بهشهر را روایت میکند.
کتاب البت در این مقدار نمیماند و تا حدی، به تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم این کارخانه بر اقتصاد و فرهنگ جامعهی محلی بهشهر در دهههای مختلف نیز میپردازد. تاثیراتی که هنوز، پس از گذشت دو دهه از تعطیلی کارخانه، هنوز پابرجاست.
پادکست کارگاه کمک میکند که مسیر شغلی خود را حرفهای طی کنید و حوزهی منابع انسانی را بهتر بشناسید. با دنبال کردن کارگاه در کستباکس، اولین نفری باشید که از انتشار گفتگوی تازه مطلع میشوید. راهنمای استفاده از کست باکس
کارخانه چیتسازی بهشهر: نهاد اقتصادی یا اجتماعی؟
شیوا خادمی در خاک کارخانه با دوربینش سراغ آدمهای مختلفی از کارخانه رفته. از کارگردان خط تولید یا مدیران میانی. از کسانیکه تمام عمر حرفهایشان را در چیت سازی بهشهر گذراندهاند تا کسانیکه پس از تعطیلی، سراغ حرفههای دیگر رفتند. روایتهایی از تاثیر کارخانه بر زندگی، معیشت و شخصیت افراد در کنار هم قرار گرفته و تصویری از کارکردهای این نهاد را بر مردمان آن خطه نمایش میدهد.
خاک کارخانه یک روایتِ رویین دارد که خوشخوان و سلیل است. به داستانی میماند که به گفتهی شیوا خادمی از مردمانی فراموش شده، مردمانی در حاشیه است. درست هم میگویید. کمتر اثری را میتوان یافت که سراغِ nobodyها رفته باشد. اما آنچه کتاب را برای من جذابتر کرد، روایتهای زیرین آن است. فراداستانهایی که در تلفیق روایت شخصیتها در ذهنِ مخاطب ساخته میشود. که چرا این کارخانه توانسته اینچنین مهم باشد؟ که چرا مردمِ آن جغرافیا، هنوز و تا حالا از آن به خوشی یاد میکنند؟ که چرا کسی مسالهای با کودکان کار در آن مجموعه ندارد؟
خاک کارخانه همان اندازه که به شما داستان و داده میدهد، سوال و مساله هم پدید میآورد. فکر میکند میشود با روایتهایش خوش گذراند و سرگرم و همزمان با سوالهایش نیز درگیر شد.