گفتوگو دربارهی دین دشوار است. اگر رویکردی نقادانه داشته باشی، باورمندان به آن با تو برخورد میکنند و اگر نگاهی همدلانه اتخاذ کنی، مورد هجمهی «مدرنیست»ها قرار میگیری. وضعیت در کشور ما از این هم سختتر است. گفتوگو دربارهی دین در کشوری با حاکمیت دینی، احتمالا نمیتواند چندان راحت باشد. حداقل من از همان ابتدای گفتوگو با محسن حسام مظاهری این تشویش را با خود داشتم که خط قرمزها کجاست؟ چهها را میتوان پرسید و چهها را نه؟ و گفتوگو با همین پرسش آغاز شد.
از سویی دیگر، اینطور بهنظر میرسد که حاکمیت دینی در ایران اثری معکوس نسبت به مطلوبش داشته: بهجای ترویج دینداری و دینمداری، در مسیری دیگر حرکت کرده است. نشانههای این امر را میشد در جنبش مهسا به وضوح مشاهده کرد.
در گفتوگو با آقای مظاهری تلاش کردم به پدیدهی دین از منظرهای مختلف نگاه کنم و آنرا خارج از تعاریف و چارچوبهای مرسوم، بشناسم. فکر میکنم آنچه از آب درآمد، فراتر از مطلوبِ مدنظرم شد. پیشنهاد میکنم شنیدناش را تجربه کنید.
محسن حسام مظاهری را چندسال پیش و به واسطهی اثری از او، ساکن خیابان ایران شناختم. کتاب، متشکل از چند مقالهی مستقل از هم است که در هر کدام، از منظری، به پدیدهی دین و دینداری در عصر حاضر پرداخته. البته، بهجز آن تکمقاله که مروری تاریخی بر پدیدهی حاکمیت دینی داشت.
باقی نوشتههای او نیز با همین رویکرد است: نگاهی به دین و مظاهرش،از مناظری کمتر پرداختهشده. پیشنهاد میکنم اگر به مطالعه دربارهی دین -به مثابه یک پدیدهی اجتماعی و نه الزاما الاهیاتی- علاقهمندید، نوشتههای او را که در کانال تلگرامیاش منتشر میشود،از دست ندهید.