توییتر «دقیقا» چه اثراتی بر شیوهی سیاستورزی ایرانیان داشته است؟ این پرسش کانونی کتاب «توییتری شدن سیاست» بهقلم محمد رهبری است که چندی پیش منتشر شد. در این اپیزود پیرامون این کتاب و موضوعات مرتبط به آن گفتوگو کردیم.
این ایپزود با این پرسش آغاز شد: آیا توییتر به دموکراسی و فرهنگ گفتوگو کمک میکند یا خود به عاملی برای قطبیدگی، حذف دیگری و بیاعتمادی تبدیل شده است؟ محمد رهبری توضیح داد که چرا کاربران توییتر نماینده جامعه ایران نیستند و چگونه این پلتفرم بهجای تعمیق گفتوگو، آن را سطحیتر کرده است.
بخشی از گفتوگو به پدیده «وسطباز خفه شو» اختصاص داشت؛ جایی که مواضع میانهروانه در فضای توییتر بهشدت مورد هجمه قرار میگیرند. این مسئله چه نسبتی با فرهنگ تاریخی ما دارد و چه پیامدهایی برای آینده سیاست در ایران خواهد داشت؟
موضوع دیگر بحث، اثرگذاری کنشگری آنلاین بود. آیا هشتگها و توییتها صرفاً توهم تغییر ایجاد میکنند یا میتوانند بذر یک ایده را در جامعه بکارند و در بلندمدت به تغییرات واقعی منجر شوند؟ محمد رهبری در این باره تحلیلهای دقیقی ارائه داد.
در نهایت، به مسئله اعتماد اجتماعی و دیگریپذیری پرداختیم. محمد رهبری معتقد است که توییتر با تشدید فضای قطبی، سطح رواداری را کاهش میدهد و این امر برای هر جامعهای که در مسیر دموکراسی گام برمیدارد، چالشآفرین است.
این گفتوگو تلاشی است برای درک بهتر نسبت میان شبکههای اجتماعی و فرهنگ سیاسی ما. امیدوارم شنیدن آن بتواند برای شما فرصتی برای اندیشیدن به پرسشهای تازه فراهم کند.
توییتری شدن سیاست

کتاب «توییتری شدن سیاست» نوشتهی محمد رهبری نگاهی نقادانه به نقش توییتر (یا ایکس) در شکلگیری و تغییر فرهنگ سیاسی ایران دارد. رهبری با تکیه بر دادههای چند سال اخیر توییتر فارسی، نشان میدهد چگونه این شبکهی اجتماعی با محدودیتهای فرمی و سرعت بالای جریان اطلاعات، فضایی مستعد برای قطبیسازی، قبیلهگرایی و رادیکال شدن گفتار سیاسی فراهم کرده است.
او در این کتاب توضیح میدهد که هرچند تنها درصد کمی از مردم ایران در توییتر فعال هستند، اما بهدلیل حضور پررنگ نسل جوان و گروههای اثرگذار، این فضا میتواند در شکلدهی به افکار عمومی و حتی تصمیمگیریهای رسمی نقش مهمی ایفا کند. «توییتری شدن سیاست» در نهایت این هشدار را مطرح میکند که فیلترینگ و محدودیت، نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه میتواند شکافها را عمیقتر کند و گفتگو را به حاشیه براند.
این کتاب برای هرکسی که به تأثیر رسانههای اجتماعی بر سیاست و جامعه علاقهمند است – چه پژوهشگر علوم اجتماعی باشد و چه صرفاً یک کاربر پیگیر شبکههای اجتماعی – خواندنی و مهم است.
با همراهی: صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی ویستا

در مقدمهی اپیزود قبلی اشارهای کوتاه به نقش و کارکرد صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر داشتیم و گفتیم که مزیت این صندوقها تنها تأمین مالی نیست، بلکه شبکه ارتباطی، دانش مدیریتی و راهبری استراتژیک را نیز برای استارتاپها به همراه میآورند. صندوقهای سرمایهگذاری شرکتی یا CVCها رویکرد مشابهی دارند، با این تفاوت که در دل یک شرکت بزرگ شکل میگیرند و به توسعه زنجیره ارزش آن شرکت کمک میکنند. به همین دلیل، در صورت همسویی اهداف استارتاپ با اهداف کلان CVC، میتوان به ایجاد یک همکاری برد-برد امیدوار بود.
سرمایهپذیری از یک صندوق شرکتی، ریسک راهاندازی را به حداقل میرساند؛ چرا که استارتاپ از همان ابتدا یک مشتری بالفعل خواهد داشت و این موضوع یکی از چالشهای اصلی مسیر رشد را حل میکند. البته متقاعد کردن CVC برای سرمایهگذاری، نیازمند ارزشآفرینی روشن و همراستا با اهداف شرکت مادر است.
صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی ویستا (Vista CVC)، بازوی سرمایهگذاری گروه ایرانسل، میتواند گزینهای جدی برای استارتاپهای نوآور باشد. ویستا علاوه بر سرمایه، زیرساختهای گسترده و همافزایی با شبکه ایرانسل را نیز در اختیار تیمهای منتخب قرار میدهد. برای آشنایی با روند سرمایهگذاری و معیارهای انتخاب ویستا، به وبسایت رسمی این مجموعه مراجعه کنید.