در گفتوگوهای کارگاه بارها به مسالهی مهاجرت از زوایای مختلف پرداختیم و در نخستین اسپینآفمان هم روی همین موضوع ایستادیم. اما تاکنون به گفتوگو دربارهی کودکانِ مهاجر، یا مهاجرانِ کودک حرف نزدیم. این اپیزود و در گفتوگو با مرسده عامری به کسانی پرداختیم که در «تصمیم» مهاجرت هیچ نقشی ندارند، اما بیشترین تاثیر را میپذیرند: کودکان
مرسده عامری از سالها پیش در حوزهی کودک فعال بوده و حالا در کشور اتریش ساکن است و ذیل انتشارات ژیوان، محصولات و خدمات مختلفی را برای کودکان و نوجوانانِ مهاجر ایرانی، یعنی کسانیکه از والدینِ مهاجرِ ایرانی بهدنیا آمدهاند، تهیه و عرضه میکند.
او دغدغهی اشاعهی زبان فارسی و یا به عبارتِ بهتر، آموزشِ درست و بهینهاش را دارد و تلاش میکند با محصولاتی فرهنگی، نه فقط این مهم که زمینهی انتقال آموزههای فرهنگی را نیز متناسب با شرایط زیستی این گروه از مخاطبان، فراهم سازد. نمونهاش، تولیدی محصولی تعاملی با هدف آشناسازی کودکانِ خارج از وطن با معنای شب یلدا.
موضعِ من در گفتوگو با مرسده عامری، نقد -یا بهعبارت بهتر، فهمِ- هدفِ او از این تلاش است. من با این گمان این گفتوگو را ساختم که در وهلهی اول، اهمیتِ این امر، یعنی اشاعهی فرهنگی ایرانی به کودکیکه بنا نیست «ایرانی» زندگی کند را بفهمم و سپس، خطاهای رفتاری «احتمالی» والدین را در این مسیر بشناسم.
امید که این گفتوگو موثر واقع شود. بیشک، اگر شما در گروهِ مخاطبینِ مستقیماش، یعنی والدینی مهاجر باشید، نقد و نظرهایی در تکمیل و یا ردِ مباحث مطرح شده دارید. باعث خوشحالی من و بسط موضوع است که نظرتان را پای این نوشته بیاورید. هم از شما یاد میگیرم، هم خوراکِ موضوعیِ گفتوگوهای آتی و همراستا فراهم میشود و هم دیگرانی نیز آنهارا میخوانند و موضوع و مساله، بسط مییابد.